جدول جو
جدول جو

معنی حسن عمل - جستجوی لغت در جدول جو

حسن عمل
(حُ نِ عَمَ)
نیکوکاری:
جزای حسن عمل بین که روزگار هنوز
خراب می نکند بارگاه کسری را.
؟
لغت نامه دهخدا
حسن عمل
نیکو کاری
تصویری از حسن عمل
تصویر حسن عمل
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حُ نِ عَ)
خوش قولی. پایداری در حفظ پیمان: و در این وقت بی سابقۀ حقی به حسن عهد توفیق یافت. (کلیله و دمنه)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ عَکْ کی)
ابن علی بن محمد بطیحش علوی حنفی (1075- 1121 هجری قمری). او راست: جواهرالعقود و سه کتاب دیگر که در هدیهالعارفین (ج 1 ص 296) و اعلام زرکلی بنقل از سلک الدرر (ج 2 ص 31) یاد شده است
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ عَ)
ابن علی اشتیبی، متخلص به عدلی و ملقب به عون الله علاءالدین. شیخ زاویۀ قوچه پاشا در استانبول بود و در 1026 هجری قمری درگذشت. او راست: ’آخر کار’ در تصوف، به ترکی. و دیوان شعر ترکی دارد. (هدیه العارفین ج 1 ص 292)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ عِ)
ابن احمد بن محمد بن هیثم، مکنی به ابومحمد شیعی امامی و ساکن کوفه بود و در پیرامون 400 هجری قمری درگذشت. او راست: ’الجامع’ و ’المثانی’. (هدیه العارفین ج 1 ص 273) (ذریعه ج 5 ص 28)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ مِ)
ابن جعفر بن حسن بن نجم الدین اعرج عاملی کرکی امامی، ملقب به بدرالدین و درگذشتۀ 933 هجری قمری او راست: شرح شاطیبه جزریه و جز آن. (هدیه العارفین ج 1 ص 288)
ابن علی بن احمد حایینی شیعی امامی. درگذشتۀ 1135 هجری قمری رجوع به حسن بن علی بن احمد عاملی حایینی شود
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ)
دهی است جز دهستان سهندآباد، بخش بستان آباد شهرستان تبریز، 20هزارگزی جنوب بستان آباد، 15هزارگزی شوسۀ بستان آباد به تبریز. جلگۀ سردسیر. سکنۀ آن 366 تن شیعۀ ترک زبان. آب آن از چشمه. محصول آنجا غلات. شغل اهالی زراعت و گله داری. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ قُ)
ابن علی بن حسن بن عبدالملک قمی. وی در 865 هجری قمری کتاب تاریخ قم حسن بن محمد بن حسین را به فارسی ترجمه کرد. و نسخۀ ترجمه بوسیلۀ سیدجلال تهرانی در 1353 هجری قمری در تهران چاپ شد. مترجم، این کتاب را به دستور خواجه فخرالدین ابراهیم بن خواجه عمادالدین محمود وزیر بن الصاحب خواجه شمس الدین محمد بن علی صفی به فارسی گردانیده است. و چون نسخۀ عربی این کتاب در دست نیست سید حسون براقی بخشی از آن را به عربی گردانیده است. (ذریعه ج 3 صص 276 -278)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ هََ بَ)
ابن علی جابر بن صلاح صنعانی یمنی. درگذشتۀ 1079 هجری قمری او راست: دیوان شعر. (هدیه العارفین ج 1 ص 294) (زرکلی 234 از خلاصه الاثر ج 2 ص 30)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ مَ لِ)
ده کوچکی است از دهستان رستاق خمین شهرستان محلات، 16هزارگزی خمین. دارای 60 نفر جمعیت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(حُ نِ تَ عَقْ قُ)
خلق وسط است میان صرف فکر به ادراک چیزی که در تعقل مطلوب زائد بود و میان قصور فکر از تعقل تمامی مطلوب. (نفایس الفنون). نوع پنجم از انواع هفت گانه تحت جنس حکمت و او عبارتست از آنکه در بحث و استکشاف از هر حقیقتی حد و مقداری که باید نگاه دارد تا نه اهمال داخلی کرده باشند و نه اعتبار خارجی. (نفایس الفنون بخش حکمت عملی)
لغت نامه دهخدا
تصویری از حسن مس
تصویر حسن مس
نرم پرماسی
فرهنگ لغت هوشیار